- شب مانده
- طعامی که بر آن گذشته و برای روز بعد مانده باشد شبینه
معنی شب مانده - جستجوی لغت در جدول جو
- شب مانده
- ویژگی غذایی که شب برآن گذشته و برای روز بعد مانده باشد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
واپس مانده
بیچاره عاجز. فرومانده، جمع درماندگان
غمگین اندوهناک، ملول، آزرده
باقیمانده چیزی
عقب مانده سپس مانده بدنبال مانده، جمع پس ماندگان، باقی مانده از خوراک و نوشیدنی کسی ته مانده پس خورده، بقیه هر چیزی، وامانده ترکه
باقی ماندۀ چیزی، اندکی از چیزی که به جامانده باشد
عقب مانده، وامانده، باقی مانده، باقی ماندۀ طعام، نیم خورده
پس افتاده پتیران عقب افتاده کشور (ملت اجتماع) عقب مانده
((پَ دِ))
فرهنگ فارسی معین
عقب مانده، به دنبال مانده، باقی مانده از خوراک و نوشیدنی کسی، ته مانده، بقیه هر چیزی
عقب ماندۀ ذهنی، عقب ماندۀ ذهنی مثلاً در علم روانشناسی کسی که در مهارت های ذهنی به رشد لازم نرسیده است
خانه ای که شب ها درویشان در آن به سر می برند